جدول جو
جدول جو

معنی عرق الجبین - جستجوی لغت در جدول جو

عرق الجبین
(عِ رَ قُلْ جِ)
گویند ’لقیت منه عرق الجبین’ وآن مثلی است به معنی اینکه در کار او به اندازه ای رنج بردم و خسته شدم که پیشانی من عرق کرد. (از اقرب الموارد). و رجوع به ترکیب عرق جبین شود، شدت سکرات موت. یا مشقت طلب حلال. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِ قُزْ زَ)
مویز آب است. (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(عِ قُلْ جِ)
قفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن). مومیایی است. (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عرق جبین
تصویر عرق جبین
عرق پیشانی، عرقی که از رنج و خستگی بر پیشانی ظاهر گردد
فرهنگ لغت هوشیار